خرقه پوشان جفا چون از وفا دم می زنند ؟
خود ستم کارند و از رحم خدا دم می زنند
رو سیاهانند این جامه سپیدان دغل
چون قزح رنگین و از رنگ و ریا دم می زنند
روز و شب مست و خمارند از می انگور باغ
نزد ما از هول آن روز جزا دم می زنند
جای پنهان کارشان جرم وگناه و پستی است
پیش مردم از عزای کربلا دم می زنند
ای بسا در روز محشر خرقه هاشان آتش است
مال مسکین می خورند و از ولا دم می زنند
شهوت و شهوت پرستی در همه آمالشان
پیش ما از ارزش نفس زکا دم می زنند
در عمل هیچ اند و در صحبت چه طوفانها کنند
منبری هستند و از قدر عبا دم می زنند
ما امیریم و اسیر دست این نامردمان
بی حیا هستند و از حجب و حیا دم می زنند.
مهدی آذری
الهام