امتحان زندگی........
یادمون نره یه روز خیلی ساده وقتی تازه شروع کردیم خیلی ساده و بی ادعا پا به این دنیا گذاشتیم تا شوق زنده موندن رو تجربه کنیم.وقتی تازه شروع کردیم بی خیال بهمون خوش می گذشت اما هر چی جلوتر رفتیم و بزرگتر شدیم دیدیم داره پستی ها و بلندی های زندگی بیشتر می شه.
دیگه نمیشه مثل قبل قدم به قدم جلو رفت بدون اینکه تو مسیر سنگهای جاده پاهاتو آزار نده.به هر ایستگاهی که رسیدیم و هر مانعی که پشت سر گذاشتیم کلی تجربه ازش کسب کردیم و کوله بارمون رو پرتر از قبل روی شونه هامون کذاشتیم و پیش به سوی آینده.آره اگه تا الان نمی دونستی ازهمین الان بدون تمام عمرت در حال امتحان دادن بودی و در چند تا رد شدی.امیدوارم جزء اون دسته از آدم هایی باشی که کلی از امتحاناتشونو با نمره های خوب پاس کردن اما اگه خوب هم ندادی دلگیر نشو همیشه هر شکست پلی برای پیروزی های بعدیه.خلاصه این که حواستو خیلی جمع کن تا امتحانهای بعدی رو خراب نکنی و آخر این راه بازنده تو نباشی و بتونی با نمره قبولی از دانشگاه زندگی فارغ التحصیل بشی.به قول دوستی زندگی مثل امتحان دیکته اس ودام غلط می نویسی و پاک می کنی غافل از اینکه یه روز می گن ورقه ها بالا!
ملیکا اعتمادی
اگر معجزه ای رخ بدهد و زمان به عقب برگردد به دنیا قول خواهم داد چشمهایم را تا آخرین روز حیاتم روی هم بگذارم : می دانی چرا ؟ می ترسم یک لحظه غفلت کنم ، دوباره تو را ببینم و یک عمر گرفتارت شوم ...
الهام
فرزند چندم هستید؟ | /td> |
تک فرزندان
نقاط مثبت: این افراد همان ها هستند که دنیا را متحول می کنند. افرادی تکلیف-گرا، مرتب و منظم، با وجدان و وظیفه شناس، و بسیار قابل اطمینان می باشند. آنها عاشق واقعیت، افکار و اندیشه ها، و جزئیات هستند. و از قبول مسئولیت های مختلف واهمه ای ندارند.
نقاط منفی: یکی از خصیصه های منفی این افراد سرسختی و خشونت شدید آنهاست. کمی کینه ای و پرتوقع هستند و معمولاً از قبول اشتباهاتشان سر باز میزنند. به هیچ وجه انتقادپذیر نیستند. در برابر دیگران افرادی بسیار حساس و نفوذ پذیرند که احساساتشان خیلی زود جریحه دار می شود.
نقاط مثبت: آنها ذاتاً فرمانده به دنیا آمده اند. احتمالاً رئیس جمهورها، فضانوردان و مدیرعاملین همه فرزندان اول خانواده هستند. فکر می کنند که همیشه حق و اولویت در هر کاری با آنهاست. فرزندان اول به دو دسته تقسیم می شوند: پرورش دهندگان افراد مطیع یا متحول کنندگانی سلطه جو. هر دو یکسان هستند فقط از متدهای مختلفی استفاده می کنند. معمولاً فرزندان اول خانواده، افرادی ایرادگیر، مشکل پسند، و دقیق هستند و عاشق توجه به جزئیات مسائلند. افرادی وقت شناس، منظم، و با کفایتند که دوست دارند همه چیز به بهترین نحو انجام شود. از مسائل غافلگیر کننده نیز به هیچ وجه خوششان نمی آید.
نقاط منفی: معمولاً این افراد کمی بداخلاق، ترشرو بی احساس به نظر می آیند. گه گاه به خاطر زورگویی و فشاری که بر سایرین می آورند، تهدید کننده و رعب آور هستند. چون فکر می کنند که همیشه حق با آنهاست و فقط خودشان همه چیز را می دانند، به دیگران اطمینان کمی دارند. ریاست مآب، ایرادگیر و نسبت به اشتباهات حساس و نکته سنج هستند.
نقاط مثبت: فرزندان وسطی، افرادی خانواده دوست هستند که دیگران از بودن با آنها لذت می برند. مهمترین نیاز آنها، آرام نگاه داشتن اقیانوس پرتلاطم زندگی است و شعار آنها "آرامش به هر قیمتی" است. اینها افرادی بسیار آرام و بی سر و صدا، شیرین و دوست داشتنی هستند و شنوندگان خوبی به شمار می روند. مهارت زیادی در حل مشکلات دارند چون همیشه هر دو جنبه ی یک مشکل را بررسی می کنند و دوست دارند همه را خوشحال کنند. همین مسئله باعث می شود که مشاوران و میانجیگران خوبی باشند.
نقاط منفی: نسبت به فرزندان اول خانواده، احساس سلطه گری کمتری دارند، اما دوست دارند همه آنها را ستایش کرده و دوست بدارند یا حداقل با آنها احساس شادی و خوشبختی کنند. از آنجا که سعی در راضی نگاه داشتن همه دارند، ممکن است به افرادی وابسته تبدیل شوند. نمی توانند خوب تصمیم بگیرند تا جایی که باعث رنجاندن دیگران می شود. همچنین برای شکست و اشتباهات دیگران، خود را سرزنش می کنند.
نقاط مثبت: افرادی شاد و سرزنده اند که این شادی و سرخوشی را با خود همه جا می برند و دیگران را نیز از آن بهره مند می کنند. مهارت های مردمی آنها بسیار قوی است و عاشق این هستند که دیگران را با حرف ها و کارهایشان سرگرم کنند. هیچ کس برای آنها غریبه نیست و به سرعت با همه صمیمی می شوند. افرادی برونگرا هستند که از وجود دیگران انرژی می گیرند. از ریسک کردن واهمه ای ندارند.
نقاط منفی: خیلی زود خسته می شوند. از طرد شدن واهمه داشته و افق توجهاتشان کوتاه است. افرادی خود گرا هستند. معمولاً به خاطر توقعات غیر واقعیشان از رابطه، که تصور می کنند در همه ی رابطه ها باید همیشه خوشی و خنده برقرار باشد، رابطه های زیادی را به فنا می دهند. اما نمی دانند که عمر چنین رابطه هایی بسیار کوتاه است.
لطفا نظر یادتون نره
الهام
فرزندان آخر خانواده فرزندان وسط خانواده فرزندان اول خانواده
مصرف گرایی بحرانزا
هنگامی که زیربنای مناسب تولیدی و درآمدی وجود نداشته باشد و در عین حال به مصرف تاکید شود آسیب های متعددی در جامعه بروز می کند، به عنوان مثال هنگامی که خانواده ها با چشم و هم چشمی و مدپرستی مواجه می شوند مرد مجبور می شود به شغل های متعددی روی آورد و حتی زن او هم به اشتغال بپردازد تا بتوانند در مقابل الگوی مصرف گرایی سایر خانواده ها کم نیاورند و حفظ آبرو کنند.
از سوی دیگر ممکن است مصرف گرایی تا آنجا دامن زده شود که تهیه اسباب و لوازم زندگی حتی عرصه را بر ساکنین واحدهای آپارتمان نشین هم تنگ کند.
اگر فرزندان و یا زن و شوهر را تحت فشار قرار دهند درآمد مصرفی بیشتری ایجاد کنند ممکن است حتی ذهن مرد یا سرپرست خانواده را متوجه رفتارهای تخلف آمیز کند. برتری سود چنین رفتاری نسبت به هزینه های انحرافی آن، ذهن آدمیان را متقاعد می کند که می توانند از این طریق به مراتب بالایی در زندگی دست پیدا کنند.
تحت این شرایط تلاش برای کار و تولید کم رنگ می شود و افراد ثروت های باد آورده را ترجیح می دهند و معتقدند از طریق روابط نامناسب و نامعقول منابع قدرت و ثروت بهتر می توان به درآمد و تأمین مایحتاج مصرف گرایی دست یافت. به این ترتیب اقتصاد دوگانه ای مصرف گرایی و تولید بی رمق موجباتی فراهم می آورد که اعضای جامعه هر چه بیشتر از خلاقیت تولید دوری گزیده و به سمت مصرف و مصرف گرایی متمایل شود.
این وضعیت حتی ساختار قدرت را تهدید می کند و ثروت زایی باد آورده مالکیت منابع قدرت را تشویق می کند که به مصرف گرایی دامن زند، در این صورت فرهنگ تاکید بر ارزش های تولیدی راه به جایی نمی برد و ضرب المثل هایی نظیر نابرده رنج گنج میسر نمی شود در نزد اعضای جامعه بی معنا جلوه می کند.
از سوی دیگر توسعه محصول عملکرد ساختار اجتماعی است که از دستاوردهای تکنولوژیک نظیر کالاها و خدمات برای تحقق اهداف جمعی خود استفاده می کند و از سوی دیگر تکنولوژی و صنعت برای دست یابی به توسعه نیازمند تجهیز نیروی انسانی و تثبیت نظام بورکراسی هستند.
چنین رفتاری نیازمند رشد علم و عقلانیت در فرهنگی تکثرگرا و بالنده و سازنده است، بنابر این اگر تعلقات اشخاص به کار و تولید برنامه ریزی و تخصص متوجه نشود بی تردید نمی توان شاهد تحقق توسعه، آن هم در شکل پایدار بود. بنابر این به نظر می رسد که توسعه محصول توازن تولید و مصرف، برنامه ریزی و نظارت، تخصص و کاربرد نیروی انسانی و ارزشمندی کار و تلاش در قبال کسب سود مناسب است، در غیر این صورت تولید تبلور نخواهد یافت.
شاید به همین دلیل است که نشانه هایی از مصرف گرایی در ذات مردم شهرها و به خصوص در میان مردمان خاورمیانه در طول تاریخ به وجود آمده است. به علاوه از آنجایی که کشور های خاورمیانه به خاطر منابع غنی و گرانبها مانند نفت لاجرم از امکانات مالی نسبتاً خوبی برای گرایش مصرف گرایی در جامعه خویش برخوردار بوده اند .
به این ترتیب می توان گفت که مصرف گرایی به عنوان شاخص حضور مالکین غیرتولیدی در جامعه مانع تبدیل ثروت به سرمایه و قاعدتاً از بروز توسعه جلوگیری می کند و نظام اقتصادی را از مسیر خلاقیت و تولید خارج می کند.
اعظم زارع
نشان تو
از کوچه پرسیدم نشانت را نمی دانست
آن کفشهای مهربانت را نمی دانست
رنجیده ام از آسمان ، قطع امیدم کرد
دنباله ی رنگین کمانت را نمی دانست
اینگونه سیب سرخ هم از چشمم افتاده ست
شیرینی اش ، طعم لبانت را نمی دانست
قیچی شدم ، بال و پرم را یک به یک چیدم
ســـَمت ِ وسیع ِ آسمانت را نمی دانست
لای ورقها ، نامه ها ، دفترچه ها گشتم
حتی کتابی داستانت را نمی دانست
الهام