صدای سنگ پا |
منم آن بچه پولداری که الان
تو می بینی مرا در این خیابان
همان هستم که شلوارم بود تنگ
لباسم هر ورش باشد به یک رنگ
به چشمم عینک Reyban گذارم
به گوشم گوشی واکمن گذارم
تو که مبهوت من هر روز بودی
مرا حتما شناسایی نمودی
پرایدم قرمز است و پاترولم زرد
دو بنزم را پدر از "آخن" آورد
دوسالی هم خودم رفتم به خارج
نوشتم اسم خود را توی کالج
و چون در تنبلی ممتاز گشتم
اروپا را که گشتم بازگشتم!
بهار مالزی را دوست دارم
زمستان سوی آلمان رهسپارم
روم گر بهر سرگرمی به پاریس
دو ویلا می خرم در"کان"و در"نیس"
اگر یک هفته در تهران بمانم
روم سوی فشم با دوستانم
تلکس و فکس من درجنب و جوش است
موبایلم نیز همواره به گوش است
خلاصه زندگی شیرین و خوب است
کجایش حاوی نقص و عیوب است؟
نمی دانم چرا بعضی ز مردم
نمی پویند راه لندن و رم؟!
اگر از غصه دنیا غمینی
سفر باید کنی حتی زمینی!
به یک جا ماندگاری حیف دارد
سفر سوی فرانسه کیف دارد!
چرا نالی ز کمبود و گرانی؟
سفر کن جان من تا می توانی!
ز بی نانی چرا هی می کنی غش؟
بخور شیرینی و پیتزا به جایش!
چرا آخر ژیان را دوست داری؟!
بخر بنزی به عنوان سواری!
چرا در شوش مسکن می گزینی؟
نداری ظرفی از پیرکس و چینی!
اتاق منزلت مانند گور است
بیا جردن، ببین اینجا چه جوراست؟!
کمی چون وقت من امروز ضیقه(!)
کنم ایجاز: هان ای بدسلیقه!
اگر از خوب و بد بی اطلاعی
بکن با بنده تشریک مساعی
بگویم تا چه چیزی برگزینی
و در دنیا کجاها را ببینی!
ولی فعلا ندارم وقت تفسیر
که پرواز هلندم می شود دیر!
بهاره توسلی
خانواده (Family) نخستین نهاد اجتماعی است. اکثر افراد در خانواده بدنیا میآیند و در خانواده نیز میمیرند. خانواده شالوده حیات اجتماعی محسوب گردیده و گذشته از وظیفه تکثیر نسل و کودک پروری برای بقای نوع بشر وظایف متعدد دیگری از قبیل تولید اقتصادی ، فرهنگ پذیر کردن افراد را نیز بر عهده دارد. بنابراین خانواده عامل واسطهای است که قبل از ارتباط مستقیم فرد با گروهها ، سازمانها و جامعه نقش مهمی در انتقال هنجارهای اجتماعی به وی ایفا مینماید. از سوی دیگر با توجه به اینکه خانواده با نظام پایگاهی جامعه در ارتباط است، موقعیت فرد نیز تا حدودی مبتنی بر موقعیت اجتماعی خانوادهاش خواهد بود..
خانواده یک واحد زیستی (بیولوژیکی) است که تشکیل آن مبتنی بر پیوند زناشویی است که براساس آن افراد دارای رابطه سببی یا نسبی بوده و با یکدیگر خویشاوند هستند.
مهمترین عامل اجتماعی شدن در زندگی هر انسان ، تجارب دوران کودکی وی در محیط خانواده است. فضای خانواده آکنده از مهر و محبت ، فداکاری و گذشت ، صمیمیت و گرمی و در عین حال گاهی توام با حسادت و رشک ، دشمنی و کینه توزی ، نفرت و خشم است. کودکان در جریان اجتماعی شدن اینگونه عواطف را در کنار والدین و خواهران و برادران خود تجربه میکنند. اعضای خانواده آنقدر به هم وابستهاند که هر نوع مشکل یا مسئله یک عضو خانواده بطور مستقیم یا غیر مستقیم بر زندگی سایر اعضا تاثیر میگذارد. از طرف دیگر خانواده به دلیل همین نفوذ و تاثیر بر افراد ، گاهی به عنوان روشی برای درمان اختلالات بکار میرود. روان شناسان بالینی و مشاوره گاهی ترجیح میدهند در درمان یک فرد ، همه اعضای خانواده را از نزدیک ملاقات کنند.
مطالعات مربوط به خانواده حوزههای مختلفی را در بر میگیرد. از جمله این حوزهها میتوان ازدواج ، تشکیل خانواده ، تعاملهای زناشویی ، روابط والدین و فرزندان (کودکان) ، اختلافات خانوادگی ، طلاق و جدایی و … را میتوان نام برد. هر یک از این حوزهها ابعاد وسیعی را شامل میشود.
خانواده یک نهاد چند وجهی (چندبعدی) است که روابط درون آن از پیچیدگیهای ویژهای برخوردار است که در مطالعات خانواده باید مدنظر قرار گیرد. این بدان معنی است که افراد خانواده تاثیر متقابلی بر رفتار (Behavior) همدیگر دارند و جدا کردن یا عدم توجه به این تاثیرات باعث کاهش اعتبار (Validity) یا بیاعتباری نتایج مطالعات میشود.
خانواده یک نهاد ایستا نیست، بلکه پویا است. تعریف و نگرشی که به خانواده درحال حاضر وجود دارد با نگرشهای نیم قرن پیش تفاوت زیادی دارد و مطمئنا در طول سالهای آینده نیز دچار تحول خواهد شد. بنابراین تعمیم نتایج مطالعات دیروز به خانوادههای امروزی و تعمیم نتایج امروز به فردا کاری اشتباه است و به برداشتی نادرست از وضعیت خانواده و در نتیجه برنامهریزی غلط منجر میشود. این مطالعات باید همراه با تحول خانوادهها در طول زمان ، متحول شوند تا نتایجی کار آمد و قابل استناد ارائه دهند.
تعریف و نگرشی که به خانواده در یک جامعه وجود دارد با جوامع دیگر تفاوتهای زیاد و در بعضی مواقع بنیادی دارد. نوع ازدواج ، روابط زناشویی ، شیوه فرزندپروری و … در فرهنگ شرقی بویژه در فرهنگ ایرانی اسلامی با فرهنگهای غربی تفاوت بنییادی دارد. همچنانکه در درون یک جامعه نیز خرده فرهنگهای مختلفی وجود دارند که شیوهها و سنتهای مخصوص خود را دارا میباشند و با توجه به این واقعیت بحث از خانواده بدون توجه به عوامل فرهنگی از اعتبار لازم برخوردار نخواهد بود.
در حوزه روان شناسی ، روان شناسی خانواده از نتایج روان شناسی رشد در درجه اول از روان شناسی یادگیری و روان شناسی تربیتی در درجه دوم استفادههای زیادی میبرد. همچنین روان شناسی خانواده ارتباط جدانشدنی با برخی از علوم انسانی مانند جامعه شناسی ، علوم اجتماعی و مردم شناسی دارد.
روان شناسی خانواده با استفاده از تحقیقات سایر حوزههای روان شناسی و همچنین تحقیقات مربوط به خانواده به بررسی موانع و مشکلات مربوط به خانواده از قبیل مشکلات ازدواج و دوران نامزدی ، اختلافات زناشویی و علل آن ، شیوه تعامل و روابط زناشویی و همچنین شیوه تعامل با فرزندان و … میپردازد تا برای بهبود روابط خانوادگی و پیشبرد بهداشت روانی خانواده راهکارهای عملی ارائه دهد.
بهاره توسلی
نظام اقتصادی به عنوان یکی از مهمترین ارکان بنیان اقتصادی هر کشور نقش بسزایی در فرهنگ ٬
معیشت و پیشرفت جوامع ایفا میکند٬پدیدههایی مثل فقر و ثروت ٬ عدالت و بیعدالتی و ایجاد انگیزه فردی
یا عدم وجود آن همگی تحت تاثیر نظام اقتصادی و در چهارچوب آن بهوجود میآیند.
یک نظام اقتصادی مانند نظام اقتصادی سرمایهداری میتواند در ابتدا با تکیه یکسویه بر اصالت فرد و به
رسمیت شناختن آزادیهای نامحدود فردی و ارجحیت منافع فرد بر جمع ٬ زمینه ایجاد انگیزه فعالیت
اقتصادی در افراد را بهوجود بیاورد و با تکیه بر مکانیسم بازار مخصوصا در زمینه توزیع درآمد و مخالفت با
دخالت دولت در فعالیتهای اقتصادی ٬ فقر و تضاد طبقاتی را گسترش دهد و در پایان باعث افزایش
نارضایتی و کاهش انگیزه اقتصادی در قشر ناراضی و در نهایت کاهش کارایی شود.
همچنین یک نظام اقتصادی مثل نظام اقتصادی سوسیالیسم میتواند با تکیه بر اصالت جمع و به منظور
جلوگیری از پیامدهای مکانیسم بازار با تمرکز برنامهریزی و نفی آزادیهای فردی در زمینه مالکیت ٬
سرمایهگذاریانتخاب شغل و مصرفضمن تامین معیشت عمومی در حد نیازهای اولیه و برقراری برابری
نسبی ٬ امکان فعالیتهای اقتصادی افراد را سلب کرده و موجب بیانگیزگی فرد و پایین آمدن کارایی
شود.پس لزوم شناخت نظام اقتصادی از دیدگاههای مختلف مطرح میشود.اولین دیدگاه این است که
نظام اقتصادی به صورت واقعیتی درنظر گرفته شود.هدف٬شناختن اجزا نظام و سازوکار آن است اینکه یک
نظام اقتصادی برای نیل به اهدافش چگونه عمل میکند و در مقایسه با سایر نظامها تا چه حد توفیق
داشته است.اما شناخت مبانی فکری نظام مورد توجه نمیباشد.نمونه این دیدگاه شنیستر و نوردیکه
هستند که در کتاب «سیستمهای اقتصادی »تنها به توضیح نظامهاهای اقتصادی و عملکرد آنها پرداختهاند.
دومین دیدگاه به این شکل است که شناخت یک نظام اقتصادی را مستلزم شناخت مبانی فکری و ارزشی
آن میداند٬زیرا نظامهای اقتصادی در حقیقت با اصول و جهانبینیهای متفاوت حاکم بر خود٬ساختارهای
تصمیمگیری٬اطلاعاتی و انگیزشی متفاوتی را شکل میدهند و در صحنه عمل نیز از همدیگر متمایز
میشوند.اما این مبانی فکری و اصول ارزشی نیز به عنوان یک واقعیت موجود نگریسته میشوند و
اشکالات و کاستیهای آن که در عملکرد و نظام اقتصادی و نتایج آن تاثیر میگذارد٬مورد توجه نیست.نمونه
این دیدگاه هم ژوزف لاژوزی است که در کتاب «نظامهای اقتصادی» خود تا حدی مبانی فکری و
ارزشی نظامهای اقتصادی را مورد توجه قرار داده است.
شناخت نظامهای اقتصادی توسط دو دیدگاه فوق ٬که با جداسازی «باید» از هست صورت میگیرد برای
نظام سرمایهداری خصوصا سرمایهداری لیبرال بسیار مناسب است.زیرا اقتصاد دانان سرمایهداری ٬وظیفه
خود را شناخت «هست»های اقتصاد میدانند و با جدا کردن آن از «باید»ها از خود رفع مسولیت میکنند و
مسولیت پیامدهای زیان بار نظام اقتصادی را بر گردن نمیگیرند.در مواردی هم که ایشان از پیامدهای
منفی احساس خطر کنند در پی ریشه یابی و ارائه راه حل برمیآیند.
دیدگاه سوم آن است که علاوه بر شناخت عملکرد نظام اقتصادی و در قالب اصول فکری و ارزشی آن به
عنوان واقعیت٬موضعگیری در برابر نارساییها و پیامدهای نامطلوب آن را وظیفه خود دانسته و برای رفع این
مشکلات٬ارائه نظر یا پیشنهاد یک الگوی نظام اقتصادی را لازم میشمارد.نمونه این دیدگاه نیز اتا سیک با
کتاب «نظامهای اقتصادی آیند» و شهید محمد باقر صدر با کتاب «اقتصاد ما» علاوه بر بررسی مکانیسم
نظامهای اقتصادی سرمایهداری و سوسیالیستی و مبانی فکری آنها ٬ نظام اقتصادی پیشنهادی خود را نیز
مطرح کردهاند.
نظامهای اقتصادی٬دکتر حسین نمازی٬شرکت سهامی انتشار ۱۳۸۴
بهاره توسلی
سلام
خوشحالم که یک هم شهری خبرنگار ازوبلاگ ما دیدن کرده .به شما،ازطرف تمامی دوستانم
خوش آمدمیگم . امیدوارم مطالب مابرای شما وتمامی خوانندگان مفیدوجالب باشد.
اماخوشحال میشدیم اگرکه اسم این خبرنگاررامی دانستیم.
باتشکر
الهام
سلام دوستای گلم.امیدوارم همه ی ماازنصایح بزرگان عبرت بگیریم وبااستفاده ازاونهامسیردرست زندگی رو طی کنیم.
وهمچنین امیدوارم ازاین مطلب خوشتون بیاد وبرای راهنمایی بیشتر نظرات خودتون روبیان کنید.
نصیحت زرتشت به پسرش:
از هرکس و هرچیز مطمئن مباش
فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی
بی گناه باش تا بیم نداشته باشی
سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی
با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی
راستگو باش تا استقامت داشته باشی
متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی
دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی
معروف باش تا زندگانی به نیکی گذرانی
دوستدار دین باش تا پاک و راست گردی
مطابق وجدان خود رفتار کن که بهشتی شوی
سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی
روح خود را به خشم و کین آلوده مساز
هرگز ترشرو و بدخو مباش
در انجمن نزد مرد نادان منشین که تو را نادان ندانند
اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی کسی را دشنام مده
دورو و سخن چین مباش و نزدیک دروغگو منشین
چالاک باش تا هوشیار باشی
سحر خیز باش تا کار خود را به نیکی به انجام رسانی
اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار مزن تا تو را نگزد و نمیری
با هیچکس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو آسیب نرسد
مغرور و خودپسند مباش، زیرا انسان چون مشک پرباد است و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نمی ماند.
آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر
قبل از جواب دادن فکر کن
هیچکس را تمسخر مکن
نه به راست و نه به دروغ، قسم مخور
خود برای خود، زن انتخاب کن
به شرر و دشمنی کسی راضی مشو
تا حدی که می توانی، از مال خود داد و دهش نما
کسی را فریب مده تا دردمند نشوی
الهام