گازبزن ،پوست نکن!
خیار را با پوست آن بخورید و فریب مؤدببازیهای مرسوم را نخورید، چون بیشتر ویتامین «A»ی
خیار در پوست آن است و خیار بیشتر برای تأمین ویتامین «A»ی بدن مناسب است. سیب و
بعضی از میوههای مشابه را هم با پوست بخورید چون مثلا پوست سیب خاصیت ضد سرطان
دارد... این از پوست بیرونی. حالا از پوست داخلی بعضی از میوهها بگویم.
داخل پوست پرتقال و دیگر پرتقالسانان (مثلگریپ فروت)پوستة سفیدی هست که همیشه مورد
بیمهری پرتقالخواران قرار میگیرد،غافل از اینکه این پوستة سفید، سرشار از ویتامینهای «ب
کمپلکس» است. همچنین این پوستة ظاهرا بیمصرف، موادی دارد که مکمل مواد مغذی درون
پرتقال (سانان) است.
پوستة داخلی گریپفروت و بیشتر فامیلهایش، میتواند کلسترول مخرب خون را حتی به اندازة
تأثیر مصرف دارو پایین بیاورد و به گشایش رگها و افزایش سلامتی عمومیکمک کند. حرف که از
داخل پوست پرتقالسانان شد، گفته باشم که در پوست لیمو هم ویتامینC فراوانی وجود دارد.
الهام
عبرت بگیر.......
یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟
دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"دوست دارم
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی... پس چطور دوستم داری؟
چطور میتونی بگی عاشقمی؟
من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم
ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی
باشه.. باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی،
صدات گرم و خواستنیه،
همیشه بهم اهمیت میدی،
دوست داشتنی هستی،
با ملاحظه هستی،
بخاطر لبخندت،
دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناکی
کرد و به حالت کما رفت.
پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که
نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم
اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی،
پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتت عاشقتم
اما حالا نه میتونی بخندی نه حرکت کنی پس
منم نمیتونم عاشقت باشم
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان،
پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
عشق دلیل میخواد؟
نه!معلومه که نه!!
پس من هنوز هم عاشقتم
عشق واقعی هیچوقت نمی میره
این هوس است که کمتر و کمتر میشه و از بین میره
"عشق خام و ناقص میگه:"من دوست دارم چون بهت نیاز دارم
"ولی عشق کامل و پخته میگه:"بهت نیاز دارم چون دوست دارم
"سرنوشت تعیین میکنه که چه شخصی تو زندگیت وارد بشه،
اما قلب حکم می کنه که چه شخصی در قلبت بمونه"
نظر یادت نره ها
الهام
تیزهوشی یک معلم!
چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت
رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند. اما وقتی به شهر خود
برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه، امتحان
دوشنبه صبح بوده است.بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند و علت جا ماندن از امتحان
را برای او توضیح دهند. آنها به استاد گفتند: « ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت
لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم
کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه
رسیدیم.».....استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد بیایند و امتحان بدهند. چهار دانشجو روز
بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد
و از آنها خواست که شروع کنند....آنها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت. سوال خیلی
آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند.....سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتیازی پشت
ورقه پاسخ بدهند که سوال این بود: « کدام لاستیک پنچر شده بود؟»....!!!
الهام
یک داستان واقعی
این یک داستان واقعی است که در ژاپن اتفاق افتاده.
شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد. خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند. این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو رفته بود.
دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد. وقتی میخ را بررسی کرد متعجب شد؛ این میخ ده سال پیش، هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود!!!
چه اتفاقی افتاده؟
در یک قسمت تاریک بدون حرکت، مارمولک ده سال در چنین موقعیتی زنده مانده!!!
چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است.
متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد.
در این مدت چکار می کرده؟ چگونه و چی می خورده؟
همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر، با غذایی در دهانش ظاهر شد!!!
مرد شدیدا منقلب شد.
ده سال مراقبت. چه عشقی! چه عشق قشنگی!!!
اگر موجود به این کوچکی بتواند عشقی به این بزرگی داشته باشد پس تصور کنید ما تا چه حد می توانیم عاشق شویم، اگر سعی کنی.اما بگرد معنی عشق واقعی رو پیداکن.نه هرعشقی...
الهام
با تو حکایتی دگر،این دل ما به سر کند،
شب سیاه قصه را،هوای تو سحر کند
باور ما نمی شود،در سر ما نمی رود
کز گذر سینه ما،یار دگر گذر کند
سلام به خواننده ی عزیز.امیدوارم ازمطالب ما خوشت بیاد.
یه خواهش: لطفا نظر یادت نره.
الهام
نقاشى و هنر تصویرى در سرزمین ایران از دوران ماقبل تاریخ آغاز شد و بعد با آغاز دوران تاریخى و در دوران هخامنشى شکل مخصوص بهخود را یافت. در دورهٔ ساسانى طبق الگوهاى خاص این دوران، داراى مختصات ویژهاى شد و بعد در دوران پارتى ماهیتى تلفیقى یافت و با آغاز دوران اسلامى این جریان هنری، عرصهٔ تازهاى پیمود.
آثار برجاى مانده از این دوران پیشاتاریخى و تاریخى بهدلیل اندک بودن، شرایط لازم را براى شناخت دقیقتر فراهم نمىسازد. با همهٔ این اوصاف مىتوان این آثار را با نمونههاى بعد از اسلام بهگونهاى پیوند زد و به مطالعهٔ نقاشىهاى این دورانها پرداخت.
دوران پیش از تاریخ
پیشینهٔ هنر تصویرى در ایران به روزگار پیش از تاریخ باز مىگردد. نخستین قومى که در ایران هویت تاریخى یافتند، عیلامىها بودند که تعدادى آثار تصویرى از خود برجاى نهادهاند، که در واقع پیش از آغاز فرهنگ و تمدن آریایى در سرزمین ایران پدید آمدهاند. پژوهشگران مبدأ هنر ایرانى را به دوران نوسنگى نسبت مىدهند، اما بر طبق اطلاعات دقیقتر شاید بتوان سرآغاز قدیمترى براى این هنر در نظر گرفت.
از جمله قدیمترین آثار تصویرى بهدست آمده در ایران، صخرهنگارههاى منطقهٔ کوهدشت لرستان است که صحنههاى رزم و شکار را نشان مىدهند. بیشتر این تصاویر به شیوهاى ساده و ابتدایى نقش شدهاند و صراحتى اغراقآمیز در حرکات و پیکرههاى این نقوش بهچشم مىخورد. قدمت این صخرهنگارهها هنوز بهطور دقیق معلوم نشده است و همگى به یک دوران تعلق ندارند. به احتمال قوى ترسیم این نقوش در ارتباط با اعتقادات جادویى است.
جلوههاى آشکارتر هنر تصویرى قدیم ایران بر روى سفالینهها نقش بسته است. سفالینههایى که از تپه سیلک، تپه حصار و یا مناطق دیگر بهدست آمدهاند. بهگفتهٔ آرثرپوپ سفالینهٔ منقوش را باید نخستین کتاب بشر تقلى نمود.
مفرغهاى لرستان (سدههاى دوازدهم تا هشتم ق.م.) نیز از مهمترین جلوههاى کهن هنر ایرانى بهشمار مىآیند.
تصویرگر پیش از تاریخ اساساً طبیعت نگار نبوده و گرایش به تقلید از ظواهر عینى اشیاء و موجودات نداشته است. او براى رساندن مفهوم مورد نظر خود تنها چند ویژگى اساسى را در نظر مىگرفته و به نمایش مىگذاشته است.نمایش حیوان و انسان، اشکال هندسى دایره و مربع و نقشهایى از کوه، آب، خورشید و ماه از رایجترین مواد تصویرى کهن در هنر ایران بوده است. در آثار بعدى نقشمایههایى با خصلت فوق طبیعى بهچشم مىخورد. مانند تلفیقى از انسان و حیوان و جز اینها. بیشتر این نقشمایههاى نمادین را با اختلاف در آثار هنرى بینالنهرین و سایر نواحى آسیاى غربى مىتوان یافت.